دنیام خیلی فرق میکرد اگر میشد فقط دستهای تو رو این روزها داشت...
قربونت برم که اینقدر دقیق " انتظار" رو برام معنی می کنی. دیشب که اومدی تا توی تختخواب بخزی و حتی تا وقتی که دستهات دوره ام کنه، نمیدونستم انتظار یعنی فاصله ای از تن من تا ونوس. تو یک طرف، دنیا هم یک طرف. بدجور تشنه توام، میدونی که؟
...
عیبی نداره، بپرس. من با جون و دل تمام صفحات کتاب رو برات ترجمه می کنم. هرجاش رو نفهمیدی بگو.